Datasets:
Tasks:
Text Retrieval
Modalities:
Text
Formats:
parquet
Sub-tasks:
multiple-choice-qa
Languages:
Persian
Size:
10K - 100K
ArXiv:
License:
Dataset Viewer
_id
stringlengths 1
6
| text
stringlengths 0
5.02k
| title
stringlengths 0
170
|
---|---|---|
46155 | > **تکراری احتمالی:** > چرا نیروی گرانش همیشه جذاب است؟ من شنیده ام که جذابیت گرانش به این دلیل است که یک نظریه اسپین 2 است. چرا اینطور است؟ به نظر من این بسیار جالب است و دوست دارم این واقعیت را درک کنم. | جذابیت نظریه های گیج اسپین 2 |
26297 | دلیل کروی بودن همه چیزهای نجومی (مانند خورشید، ماه، زمین و سایر سیارات) چیست؟ | چرا بیشتر چیزهای نجومی به شکل کروی هستند (مانند خورشید، ماه، زمین و سایر سیارات)؟ |
36242 | در مکانیک کوانتومی، تفاوت بین سرعت گروهی و سرعت فاز موج ماده چیست؟ چگونه ممکن است سرعت فاز موج ماده همیشه از سرعت نور بیشتر شود؟ | سرعت گروهی و سرعت فاز موج ماده؟ |
88394 | آیا کسی تا به حال شنیده است که فیلدهای لاگرانژی کلاسیک را در صورت درجه دوم ادغام کند؟ | ادغام زمینه ها از سیستم های کلاسیک |
82445 | می خواهم بدانم که آیا همه جامدات تک اتمی هستند یا نه و آیا جامدات دو اتمی وجود دارد یا نه و آیا ترکیبات جامد وجود دارد؟ | آیا همه جامدات تک اتمی هستند؟ آیا هیچ فلز یا ترکیب دو اتمی وجود ندارد؟ |
11544 | آیا برای توضیح نیروی کازیمیر یا نیروی واندروالس نیاز به استناد به مکانیک کوانتومی است؟ من می بینم که کتاب های درسی اشتقاق نیروی واندروال را بدون QM نشان می دهند، اما نیروی casimir معمولاً با QM توصیف می شود. آیا بین نیروهای واندروال و کازیمیر تفاوتی وجود دارد؟ آیا نمونه های مشخصی از این دو نیرو در زندگی واقعی وجود دارد؟ آیا راهی وجود دارد که ثابت کند یک نیروی داده شده واندروال است و کازیمیر نیست یا برعکس. | نیروهای واندروالز و کازیمیر |
11546 | من یک سوال در مورد رابطه دارم: $\exp(-i \vec{\sigma} \cdot \hat{n}\phi/2) = \cos(\phi/2) - i \vec{\sigma} \ cdot \hat{n} \sin(\phi/2)$. در متنهایم، $\phi\hat{n}$ را همیشه بهعنوان اعداد c میبینم. سوال من این است که آیا این رابطه را می توان برای عملگر بودن $\hat{n}$ تعمیم داد یا خیر؟ اگر چنین است دقیقاً چگونه عبارت متفاوت خواهد بود؟ با تشکر | تعمیم چرخش های اسپین |
113011 | آیا این درست است که در روش شبکه بولتزمن، ذرات حتی در حالت سه بعدی فقط یک درجه آزادی دارند؟ آیا کسی می تواند این واقعیت را توضیح دهد یا پیوندی ارائه دهد؟ با تشکر | درجات آزادی ذرات در روش شبکه بولتزمن |
89375 | فرض دوم نسبیت خاص به ثبات نور در قاب های مرجع اینرسی می پردازد. اما انیشتین چگونه به این نتیجه رسید؟ آیا او از آزمایش مایکلسون-مورلی خبر داشت؟ | آیا انیشتین از آزمایش مایکلسون-مورلی خبر داشت؟ |
16063 | با توجه به اینکه معمولاً دو سرعت مختلف برای یک موج تعریف می شود، این سرعت فاز و سرعت گروهی است، من معنای آنها را برای ذره مرتبط در مکانیک کوانتومی جویا شدم. و آیا یکی از آنها نماینده یک ذره است؟ | سرعت یک ذره در مکانیک کوانتومی: سرعت فاز در مقابل سرعت گروه |
21781 | اگر الکترون موج است، موج زدن چیست؟ پاسخ های زیادی در اینترنت می گویند احتمال اینکه یک ذره در یک مکان خاص قرار گیرد ... بنابراین ... الکترون یک تظاهر فیزیکی از احتمال است؟ این درست به نظر نمی رسد. به نظر می رسد این صفحه http://mwolff.tripod.com/see.html نشان می دهد که جفت موج کروی چیزی است که به الکترون خواص یک ذره می دهد. من ممکن است سوء تعبیر کنم، اما این پاسخ برای من منطقی تر است - اگر فقط می فهمیدم چه چیزی در حال تکان دادن است! | الکترونها - موج چیست؟ |
5983 | وقتی چیزی سقوط می کند، انرژی پتانسیل به انرژی جنبشی تبدیل می شود. علاوه بر این، می توانید یک قرقره وصل کنید و مقداری انرژی (مثل الجیبه) استخراج کنید، مثلاً با دینام... اگر جسم در یک چاه عمیق بیفتد، می توانیم انرژی بیشتری استخراج کنیم، تا جسم به پایین چاله برسد. اگر ما می توانستیم یک گودال بی ته داشته باشیم... انرژی بی پایان؟.. خوب ما به یک زمین بی نهایت نیاز داشتیم... یا مثل سیاه چاله الجیبه... هومم که به نظر نمی رسد گزینه ای باشد.. اوه یک دقیقه صبر کنید، ما از قبل یکی داریم! یک ماهواره مثل همیشه سقوط است... سپس انرژی بالقوه (که می داند از چه سیستم مرجع) به انرژی جنبشی مبادله می شود. یا سیم پیچی زمین با ماهواره آهنربا، یا ماهواره ای که با آهنربای زمین، یا هر چیز دیگری.. ایده این است که از انرژی گودال بدون ته استفاده کنیم. اشتباه کجاست؟ (فقط در صورت وجود =P) | آیا می توان از سیاهچاله ها یا ..ماهواره ها انرژی استخراج کرد؟ |
120123 | تصور کنید شما یک انسان معمولی هستید و می خواهید ثابت کنید که زمین گرد است، چگونه بدون هیچ گونه مشتق ریاضی یا بدون نظریه کشتی ها آن را ثابت می کنید. | آیا زمین گرد است؟ |
127479 | در انبساط چند قطبی، ما از تک قطبی، دوقطبی، چهار قطبی یا هشت قطبی برای توصیف یک میدان الکترومغناطیسی استفاده می کنیم. اما من دیدم که شخصی از شش قطبی برای توصیف حالت های گذار استفاده می کند. اگر میدان الکترومغناطیسی را با هارمونیک های کروی بسط دهیم، $\ell=0،1،2،3$ نشان دهنده تک قطبی، دوقطبی، چهار قطبی و هشت قطبی است. آیا در میدان الکتریکی شش قطبی هستیم؟ برای $m$ های مختلف در بسط، آیا آنها نیز حالت های متفاوتی دارند؟ | یک سوال در مورد شش قطبی |
34214 | من در حال مطالعه فیزیک کوانتومی هستم و چیزی وجود دارد که نمی فهمم: می دانم که برای هر ذره $E=hf$ (رابطه انیشتین) و $v=\lambda f$ ($v$ سرعت ذره است). من همچنین می دانم که انرژی جنبشی $E_k=\frac{mv^2}{2}$ است. حل آن 3 معادله برای $\lambda$: $$h\frac{v}{\lambda}=\frac{mv^2}{2}$$ بالاخره $\lambda=\frac{2h}{mv} =\frac{2h}{p}$ که با رابطه دی بروگلی $\lambda=\frac{h}{p}$ سازگار نیست. کجای پیشرفتم اشتباه می کنم؟ | $\lambda=\frac{2h}{p}$؟ |
91136 | در نظریه ابر ریسمان گرین، فصل 3، از معادله 3.3.13 تا 3.3.18، نویسنده می گوید که رفتار تکینگی میدان شبح $c^+$ نباید سریعتر از $z^2$ باشد، همانطور که $z$ می رود بی نهایت و $b_{++}$ برای نزدیک شدن به $0$ لازم است زیرا $z$ به بی نهایت می رود. می توانم بپرسم دلیل چنین محدودیت هایی چیست؟ | چه چیزی فیلدهای شبح $c^+$ و $b_{++}$ را محدود می کند که $z$ به بی نهایت می رود |
134357 | از نظر ریاضی، متوجه میشوید که تابع موج یک ذره $\Psi (x,t)$ با سرعتی برابر با سرعت ذره حرکت میکند ($v_{ذره} = v_{گروه}$). آیا دلیلی وجود دارد که سرعت ذرات با سرعت فاز برابر نباشد؟ | بسته های موج، سرعت گروهی و سرعت فاز |
19395 | بگویید من یک موتور خطی دارم و از مقدار x توان الکتریکی استفاده می کنم. من اسلحه را شلیک میکنم و جسم با سرعت v خارج میشود. سپس از همان شیئی که پرتابهام است دوباره استفاده میکنم و این بار با 2 برابر قدرت الکتریکی، تفنگ ریلی را شلیک میکنم. درس های من در مورد مومنتوم نشان می دهد که 2 ولت خواهد رفت. قضیه انرژی کار می گوید 1.414v. کدام درست است و چرا؟ | پرتابه بار دوم چقدر سریع می رود؟ |
122190 | 1. چرا نیروی گرانش همیشه یک نیروی جاذبه است؟ 2. و آیا فرمول نیوتنی نیروی گرانشی برای ذرات بسیار کوچک مانند الکترون ها و پروتون ها و غیره قابل استفاده است؟ از **فرمول نیروی گرانشی**، به این موارد اشاره می کنم: $$F_G = \cfrac{GMm}{R^2}، $$ که $M$ و $m$ جرم اجسام هستند. توضیح منطقی بسیار قدردانی خواهد شد. | نیروی گرانشی (مفهومی) |
57871 | محرک یک هارد دیسک از دو آهنربا نئودیمیوم بسیار قوی تشکیل شده است که بین آنها یک سیم پیچ الکترومغناطیسی قرار دارد. اگر آن را جدا کنید، آهنرباها به شدت یکدیگر را جذب می کنند. شکی نیست که میدان بین آنها بسیار قوی است. اما اگر آنها را پشت سر هم برگردانید، هیچ نیروی دافعه ای وجود ندارد - تقریباً هیچ چیز وجود ندارد. در حالی که آهنرباها از یک طرف بسیار قوی هستند، از طرف دیگر کاملاً بی اثر به نظر می رسند. من میدانم که چگونه یک آهنربای U شکل به آن اجازه میدهد تا میدان را در نزدیکی دو قطب باز متمرکز کند، اما چگونه یک صفحه مستطیلی مسطح میتواند میدان را روی یک سطح صاف و پهن و تقریباً هیچ یک نزدیک به دیگری نگه دارد؟ [با عرض پوزش بابت ویرایش سنگین، اما به نظر می رسد این سوال با بحث های نامربوط در مورد آهنرباهای تک قطبی و امکان یا عدم امکان حذف میدان مغناطیسی از یک طرف کاملاً درهم آمیخته شده است. فقط بازنویسی سنگین ممکن است کمک کند.] ویرایش: چند عکس: 1: آهنرباها به هم چسبیده اند. آنها خیلی محکم نگه می دارند، من نمی توانم آنها را از هم جدا کنم، اما می توانم یکی را روی دیگری بچرخانم تا آنها را از هم جدا کنم.  آهنرباها در موقعیت بی اثر - آنها به هیچ وجه بر روی یکدیگر عمل نمی کنند، درست مانند دو قطعه فلزی بی اثر.  به نظر می رسد آهنرباها دارای دو قطب هستند که در سطح خارج از مرکز قرار دارند. در اینجا، یک آهنربای معمولی در برابر آهنربای دیسک سخت قرار میگیرد، و در یک طرف متمرکز میشود، سپس در سمت دیگر چرخانده میشود.    به نظر می رسد سپر فلزی مانند فرومغناطیسی کاملاً مغناطیسی نشده عمل می کند. من می توانم آهنربای معمولی را به هر طریقی که دوست دارم به آن بچسبانم و به هیچ وجه روی یک قطعه فرومغناطیسی دیگر (سوزن) اثر نمی گذارد.  وقتی یک آهنربای کوچک به آن می زنم ، مانند هر فرومغناطیسی معمولی نرم مغناطیسی می شود - سوزن را ضعیف جذب می کند. طوری رفتار می کند که انگار آهنربای نئودیمیم (بسیار قدرتمند) که به طرف دیگر چسبانده شده است اصلاً آنجا نبوده است.  متأسفانه آهنرباهای نئودیمیم به خوبی چسبانده شده اند و به قدری شکننده هستند که من قادر به جدا کردن آنها بدون جدا کردن آن نیستم و سپس خواص ویژه به نظر می رسد. رفتن | آهنرباهای دائمی چگونه می توانند میدان را در یک طرف متمرکز کنند؟ |
104940 | بنابراین در چارچوب مجموعه ای از یادداشت هایی که در مورد آکوستیک می خوانم، به معادله (23) در این مقاله می رسم. اساساً به نشان دادن این می رسد که ( **به نقطه های بالای a به معنی مشتق زمانی توجه کنید!)** $$ f(t) = -a_0c_0\int_{-\infty}^t \dot{a}(t'+ \frac{a_0}{c_0})e^{-\frac{c_0}{a_0}(t-t')} dt'\ = -a_0^2\dot{a}(t)،. $$ با این فرض که $\frac{c_oT}{a_0} >>1$. $T$ را می توان به عنوان یک مقیاس زمانی مشخص برای این مشکل در نظر گرفت. برای کسانی که به چیزی بیش از ریاضی علاقه دارند، لطفاً مقاله را ببینید. اکنون من این را به شکل زیر نشان میدهم: ادغام با قطعات: $$ \begin{align} f(t) = & \\\ =& -a_0^2\dot{a}(t+\frac{a_0}{c_0} )+a_0c_0\int_{-\infty}^t \ddot{a}(t'+\frac{a_0}{c_0})\frac{a_0}{c_0}e^{-\frac{c_0}{a_0}(t-t')} dt'\\\ \\ & \end{align} $$ با گسترش $\dot{a}$ بهعنوان یک سری تیلور، دریافت میکنیم: $$ \dot{a}(t+\frac{a_0}{c_0}) = \dot{a}(t) +\frac{a_0}{c_0}\ddot{a}(t)+O\left(\frac{ a_0^2}{c_0^2}\right) $$ حالا اگر ترتیب قدر را تخمین بزنیم: $$ \frac{a_0}{c_0}\ddot{a}(t) \simeq \frac{a_0}{c_0T}\dot{a}(t) $$ سپس امیدوارم با اعمال این استدلال در معادله برای $f(t)$ که نشان دادیم $f(t) = -a_0^2\dot{a}(t)$ برای $\frac{c_oT}{a_0} >> 1 دلار. **حالا اینجا سوال من مطرح می شود:** چگونه می توانم رفتار عملگر مشتق زمانی را به عنوان $1/T$ توجیه کنم، جایی که $T$ فقط به عنوان مقیاس طولی مسئله (که بسیار دلخواه به نظر می رسد) داده شده است؟ آیا استدلال من در بالا درست است؟ من امیدوار بودم که کسی بتواند ذهن من را در مورد ماهیت موج دست این تقریب های قدر راحت کند. | دلیل توجیه ترتیب بزرگی |
21720 | IANAP، پس با خیال راحت مرا به خاطر فکر کردن به افکار غیرمعمول سرزنش کنید! همانطور که مغناطیس دارای دو بار است، که در آن ذرات دارای بار مشابه و ذرات بار غیرمشابه جذب می شوند، ممکن است گرانش دارای دو بار باشد که در آن ذرات بار مشابه جذب و ذرات بار غیر مشابه دفع کنند؟ در عمل، حالت مغناطیس به این معنی است که هیچ سیستمی متشکل از ذرات زیاد وجود ندارد که همه ذرات در آن جذب شوند. در عوض، اگر تعداد مساوی از هر نوع ذره وجود داشته باشد، بار خالص 0 وجود دارد. تئوری احمقانه من در مورد گرانش در عمل به این معنی است که دو (یا بیشتر) توده (یا جهان) در وجود خواهند بود که در حال دور شدن از یکدیگر هستند. بنابراین در توده ما (جهان) ما فقط ذرات جذب کننده را می بینیم، زیرا همه ذرات متضاد مدت هاست که از هم جدا شده اند و در حال دور شدن از مرزهای جهان قابل مشاهده هستند. درست مانند بیگانهای که در چین فرود میآید و تصور میکند که همه انسانها چشمهای مایل دارند، ما فقط ذرات جذبکننده (یا «بار») را مشاهده میکنیم و به «بار» دیگر، غیرقابل مشاهده، بیاعتنا میشویم. آیا راهی برای رد این ایده وجود دارد، یا مانند نظریه ریسمان می توانم آن را باور کنم، زیرا هرگز نمی توان آن را رد کرد؟ با تشکر | جاذبه دافعه |
110557 | بیایید در مورد $SU(3)$ بحث کنیم. میدانم که مهمترین نمایشها (مربوط به فیزیک) تعریف و الحاق هستند. در نمایش تعریف $SU(3)$; یعنی $\mathbf{3}$، ماتریس های Gel-Mann برای نشان دادن مولدهای $$ \left[T^{A}\right]_{ij} = \dfrac{1}{2}\lambda^{ استفاده میشوند. A}، $$ که در آن $T^A$ مولدها و $\lambda^A$ ماتریس های Gell-Mann هستند. از سوی دیگر، در نمایش الحاقی، یک $\mathbf{8}$، مولدها با ماتریسهایی مطابق با $$ \left[ T_{i} \right]_{jk} = -if_{ijk}، $ نشان داده میشوند. $ که در آن $f_{ijk}$ ثابت های ساختار هستند. سوال من این است، چگونه می توان مولدهای $\mathbf{10}$ از $SU(3)$ را نشان داد، که مربوط به یک تانسور متقارن با 3 شاخص بالا یا پایین است (یا در این مورد چگونه می توان $ را نشان داد. \mathbf{6}$ با دو شاخص متقارن). رویه کلی برای نمایندگی مولدها در یک نمایندگی دلخواه چگونه است؟ | نمایندگی ژنراتورهای SU(3). |
2175 | آیا ممکن است اطلاعات (مانند 1 و 0) سریعتر از نور منتقل شوند؟ به عنوان مثال، یک قطب صلب به طول چندین AU را در نظر بگیرید. حالا بگویید در هر طرف یک نفر دارید، و یکی از آنها شروع به کشیدن و فشار دادن به انتهای خود می کند. فردی که در طرف مقابل قرار دارد باید فشارها و کشش ها را فورا دریافت کند زیرا هیچ ذره ای سفر کامل را انجام نمی دهد. آیا این واقعاً کار می کند؟ | آیا با استفاده از یک قطب صلب امکان انتقال اطلاعات سریعتر از نور وجود دارد؟ |
64415 | با اشاره به پارادوکس دوقلو (من در این مورد تازه کار هستم)، اکنون اطلاعات مربوط به اینکه چه کسی واقعاً پیر شده است از این واقعیت ناشی می شود که یکی از دوقلوها مقداری شتاب را احساس کرد. بنابراین اگر جهان مانند یک حلقه بود، و دوقلوهای در حال سفر دوباره پس از تکمیل حلقه به زمین میرسیدند، آنگاه هیچ اطلاعاتی این چنینی دوقلو در حال سفر را مغرضانه نمیکرد، و پارادوکس همچنان باقی خواهد ماند (؟). و بنابراین جهان نمی تواند یک حلقه باشد، باید نقطه پایانی داشته باشد؟ | جهان ما را نمی توان حلقه زد؟ |
19391 | یک پوسته فلزی کروی را فرض کنید که شارژ $Q$ به طور یکنواخت روی آن توزیع شده است. اعمال قانون گاوس $\displaystyle\oint\textbf{E}\cdot d\textbf{a}=\frac{Q_{\text{enc.}}}{\epsilon_0}$ با در نظر گرفتن سطح کروی گاوسی متحدالمرکز با پوسته اما با شعاع کوچکتر، می توان به راحتی نشان داد که میدان الکتریکی داخل پوسته 0 است، زیرا هیچ بار محصور در داخل پوسته وجود ندارد. سطح گاوسی اگر برهمکنش الکترواستاتیکی با رفتار مربع معکوس متفاوت بود (یعنی $1/r^{2+\epsilon}$ به جای $1/r^2$) چه چیزی در تحلیل و نتیجه فوق تغییر میکرد؟ | آیا قانون گاوس در صورت انحراف از قانون مربع معکوس همچنان پابرجاست؟ |
46133 | در تئوری اغتشاش وابسته به زمان که در آن $H=H_0+V$ و $V$ کوچک در نظر گرفته میشود و _بدون وابستگی زمانی صریح_ ندارد، درمان کتاب درسی استاندارد دامنه احتمال مرتبه پیشرو برای سیستم برای انتقال از $| i\rangle$ به $|f\rangle$ $$ است P_{f\flangle سمت چپ i}(\Delta t)=\big|\langle f|V|i \rangle\big|^2\frac{4\sin^2(\omega_{fi}\Delta t/2)}{\hbar^2\omega^2_{fi}} $$ اگر انتقال بین دو حالت را در نظر بگیرم با همان انرژی، محدودیت $\omega_{fi}\rightarrow0$ را میگیرم، به من $$ P_{f\lefttarrow i}(\Delta t)=\big|\langle میدهم f|V|i \rangle\big|^2(\Delta t)^2.، $$ که بدون محدودیت در زمان رشد می کند، به عنوان $\Delta t^2$. منظور من این است که نظریه اغتشاش در زمان های طولانی شکست می خورد. پس چرا به من اجازه داده می شود که محدودیت زمانی زیادی را برای استخراج قانون طلایی فرمی، بدون خطر شکست نظریه اغتشاش در نظر بگیرم؟ | سوال ساده در مورد تئوری اغتشاش وابسته به زمان |
127470 | من می دانم که یک پرش هیدرولیک زمانی تشکیل می شود که یک منطقه از جریان فوق بحرانی به منطقه ای با جریان زیر بحرانی تخلیه شود، اما چرا دقیقاً یک پرش هیدرولیک تشکیل می شود؟ از نظر مکانیکی، آیا تنها نیروهای وارد بر نمودار وزن و اصطکاک هستند؟  اگر کسی واقعاً بتواند نمودار را با نیروها برچسب گذاری کند و آنها را برای من توضیح دهد، واقعاً ممنون می شوم. | چرا پرش های هیدرولیک تشکیل می شود؟ |
78995 | چرا گرانش یک نیروی جاذبه است؟ * * * ممکن است بتوان گفت که این به دلیل انحنای فضا-زمان است، اما نسبیت عام بر اساس این قانون ساخته شده است: $\displaystyle G \frac{m_1 \times m_2}{r^2}$ (به طور دقیق تر، مشتق شده است. از شکل پتانسیل آن است که به عنوان قانون گاوس برای گرانش شناخته می شود که می تواند به این صورت نوشته شود: $\nabla \cdot g = - 4\pi Gp $). بنابراین GR نمی تواند توضیح دهد که چرا گرانش جذاب است. نسبیت عام فقط توضیح می دهد که چگونه گرانش بر حسب فضا زمان رخ می دهد. * * * ممکن است یکی دیگر به نظریه کوانتومی پایبند باشد که می گوید گراویتون ها مسئول نیروی گرانش هستند، اما چرا یک ذره بدون جرم با اسپین 2 حرکت مثبت مبادله می کند؟ | چرا گرانش یک نیروی جاذبه است؟ |
19873 | > **تکراری احتمالی:** > آیا امکان انتقال اطلاعات سریعتر از نور وجود دارد؟ ما می دانیم که سرعت نور یک اصطلاح غیرقابل تسخیر در فیزیک است. نور حدود 1 سال طول می کشد تا 95000000000000000 متر را طی کند که سال نوری است .... فرض کنید من یک سوزن به طول 9500000000000000000 متر دارم .... فرض کنید یک سر سوزن در دست من است و انتهای دیگر در فاصله است 95000000000000000 متر فاصله دارد. . حالا اگر سر سوزن را به آرامی به دستم فشار دهم، در همان زمان سر دیگر آن در فاصله 950000000000000000000 متری جلو می رود.....الان نور 1 سال طول کشیده تا مسافت 9500000000000000 متر را طی کند.. و من یک اختلال مکانیکی ایجاد کرده ام تا مسافت یکسانی را در کمترین زمان از یک سر سوزن به سر دیگر طی کنم. در فاصله 9500000000000000 متری قرار گرفته است. . به عبارت دیگر من یک اختلال مکانیکی برای حرکت سریعتر از نور ایجاد کرده ام. . | نور با حداکثر سرعت حرکت می کند... /؟ |
108496 | اگر معادله موج شرودینگر برای امواج ماده باشد، برای یک ذره آزاد سرعت گروه $V_g =2$ سرعت فاز $V_p$ اما امواج ماده رابطه $V_g V_p = C^2$ را برآورده می کند که در آن $V_p>C$ آیا این تضاد می گوید ذره را نباید مکانیکی کوانتومی کرد؟ | گروه و سرعت فاز ذره آزاد |
53900 | من یک تلسکوپ شکست 90x با پیکربندی زیر خریدم. * هدف: قطر 50 میلیمتر با فاصله کانونی 360 میلیمتر * 2 قطعه چشم: 6 میلیمتر، 20 میلیمتر (10-1/8 اینچ) سعی می کردم ساختمانی را نیم کیلومتر دورتر از بالکن خود ببینم. اما با هیچ چشمی به جز دایره نور سفید نمی توانم چیزی ببینم. علاوه بر این، وقتی چشمی دوچشمی اسباببازی را امتحان کردم، میتوانستم چیزی را ببینم، نه خیلی بزرگتر اما حداقل قابل مشاهده. آیا حداقل فاصله دید یک تلسکوپ است؟ یا باید روی آن تمرکز کنم؟ (نمیدونم چطوری) | آیا باید تلسکوپ را متمرکز کنم؟ |
5985 | به طور کلی، چگونه ایدههای تکینگیهای پیشرو و گراسمانین به درمان واگراییهای فروسرخ هنگام محاسبه N=4 دامنه پراکندگی کمک میکنند؟ درک من این است که یک واگرایی فروسرخ دریافت می کند زیرا گشتاور گلوئون خارجی با ممنت حلقه هم خط می شود. من گیج شده ام که همکاری نیما و فردی برای جلوگیری از این کار چه می کند؟ اگر مردم بتوانند سردرگمی من را روشن کنند و مرا به ادبیات مناسب راهنمایی کنند، سپاسگزار خواهم بود. همچنین، آیا راه روشنی برای درک این موضوع برای نظریه هایی مانند QCD مسطح وجود دارد؟ | چگونه ایدههای تکینگیهای پیشرو و گراسمانین به درمان واگراییهای فروسرخ هنگام محاسبه N=4 دامنه پراکندگی کمک میکنند؟ |
21138 | من باید از دستگاه خود در برابر تداخل مغناطیسی محافظت کنم، از جمله میدان مغناطیسی زمین (اگر دستگاه را به اطراف حرکت دهید، ممکن است برای ایجاد جریان های خفیف کافی باشد) و میدان مغناطیسی ناشی از شبکه های برق، سیم هایی با جریان های زیاد و غیره. من می دانم که می توان با ساختن قاب از مو متال به این امر دست یافت، اما به نظر می رسد که هیچ جا نمی توانم آن را پیدا کنم (مخصوصاً در مقادیر کم). بنابراین، آیا راههای سادهتر دیگری برای محافظت از میدان مغناطیسی وجود دارد؟ آیا برای مثال چندین ورق فولادی کار می کند؟ | حفاظت از میدان مغناطیسی بدون مو فلز |
82442 | من در مورد مقرون به صرفه ترین راه برای پایین نگه داشتن قبض انرژی در زمستان بحث داشتم (در اینجا، دما معمولاً به طور متوسط 20 درجه سانتیگراد (-4 درجه فارنهایت) است). او فکر می کند که ثابت نگه داشتن دما در دمای مثلاً 24 درجه سانتیگراد (75.2 درجه فارنهایت) مؤثرتر است، زیرا اگر اجازه دهید دما کاهش یابد، هزینه گرم کردن خانه به همان اندازه یا بیشتر خواهد بود. من به سادگی فکر می کنم که هر چه دما کمتر باشد بهتر است، زیرا گرمای خانه کمتر دفع می شود و برای حفظ دما به انرژی کمتری نیاز دارید. درسته؟ اگر چنین است، کدام نظریه علمی را میتوانم در نظر بگیرم؟ | کارایی عایق کاری خانه |
19978 | آیا انحنای فضا ناشی از چگالی محلی انرژی در آن ناحیه است؟ به عنوان مثال، اگر چگالی انرژی در یک ناحیه خاص باعث شود آن ناحیه از فضا منحنی شود، اما اثری که ما به عنوان گرانش درک می کنیم، (که باعث می شود هر چیزی با جرم به سمت یکدیگر جذب شود) فقط در نتیجه آن فضا ایجاد می شود. منحنی بودن حدس میزنم به نظر من چیزهایی غیر از جرم میتوانند باعث انحنای فضا شوند (میدانهای الکترومغناطیسی، چگالی بسیار زیاد فوتونها در یک منطقه کوچک یا حداقل من اینطور فکر میکنم، اما در مورد فوتونها مطمئن نیستم، و اگر چرخش سیاهچاله باعث کشیده شدن قاب می شود (که من فرض می کنم به این معنی است که متریک فیزیکی اطراف فضا احتمالاً مکانیزمی است، یا آزمایش فکری که در آن شما می توانید فضا را به اندازه کافی فشرده کنید تا تبدیل شوید. یک سیاهچاله حتی بدون هیچ ماده ای در آن، حدس می زنم این سوال دیگری است که می توانم بپرسم. | آیا انحنای فضا حول جرم مستقل از گرانش است؟ |
12013 | مثل همیشه اخطار این است که من یک ریاضیدان با دانش بسیار کمی از فیزیک هستم. من جستجوی خود را برای دانش در این زمینه آغاز کرده ام، اما از داشتن یک درک خوب بسیار بسیار دور هستم. نسبیت عام فرض می کند که فضازمان یک منیفولد 4 دلاری است. در نهایت، من می دانم که فیزیکدانان با منیفولدهای Calabi-Yau سر و کار دارند (من تصور می کنم در نظریه ریسمان). اینها منیفولدهای پیچیده هولومورفیک هستند. این تغییر فرضیه ها چگونه و چه زمانی توجیه می شود؟ آیا یکی از راههای مشاهده فضا-زمان نسبیتی عام است که فضا-زمان دارای ابعاد مختلف $2$ بیش از $\mathbb{C}$ است؟ یا این تغییر بعدا انجام می شود؟ چرا تا به حال انجام می شود؟ | پیچیدگی فضازمان چگونه توجیه می شود؟ |
82992 | من میدانم که ریسمانها در تئوری ریسمان بهعنوان مرتبههای بسیار کوچکتر از کوارک، الکترون یا هر ذره دیگری هستند. اما اگر اینطور است، چگونه ریسمان بسط مییابد تا در مقایسه، ذره غولپیکر را تولید کند؟ آیا این انبساط ناشی از الگوی ارتعاشی آن است یا راه دیگری وجود دارد که از طریق آن رشته بسیار کوچک خود را به یک جسم بسیار بزرگتر نشان دهد؟ البته من این تصور را دارم که هر ذره بنیادی توسط الگوی ارتعاشی تنها یک رشته منفرد ایجاد می شود، یعنی یک رشته یک الکترون تولید می کند و غیره. | ذرات از نظریه ریسمان |
272 | من فکر می کنم که نسبیت و مکانیک کوانتومی نمونه های خوبی را ارائه می دهند. | ضد شهودترین نتیجه در فیزیک چیست؟ |
93009 | اگر یک دیسک به دور مرکز آن می چرخد، اجازه دهید سطح آن بدون اصطکاک باشد و اگر یک سکه در جایی از دیسک (نه در مرکز) قرار داده شده است، چرا با وجود اینکه نیروی گریز از مرکز بر روی آن اثر می گذارد، نمی پرد. به قاب دیسک؟ | دینامیک حرکت دایره ای |
103729 | برخی می گویند که اگر خورشید ناپدید شود، زمین به مدت 8 دقیقه در مسیر خود حرکت می کند. معادلات گرانش نشان می دهد که ماه با زمین برخورد می کند و زمین به سمت مریخ در همان لحظه ای که خورشید از بین می رود. آیا کسی می تواند نشان دهد که چگونه زمان دلتا وجود دارد و آرام شدن خمش در میدان های فضا-زمان محدود است؟ | آیا گرانش فوراً عمل می کند؟ |
88398 | این سوال مربوط به زوایای اویلر و معادلات اویلر برای جسم صلب است. چرا $\omega_1$، $\omega_2$ و $\omega_3 = 0$ در قاب بدنه نیستند؟ چگونه می توانیم $\vec\omega$ را اندازه گیری کنیم؟ | چرا سرعت زاویه ای قاب بدنه غیر صفر است؟ |
91405 | نظریه نسبیت عام چیزی در مورد ساختار جهانی فضا-زمان به من می گوید، به عنوان مثال به سادگی متصل؟ | نسبیت عام و جنبه های جهانی |
13297 | > **تکراری احتمالی:** > آیا امکان انتقال اطلاعات سریعتر از نور وجود دارد؟ این وضعیت تئوریک را تصور کنید: شما یک قطعه فولادی بسیار طولانی (یا هر چیزی واقعاً) ساخته اید که یک سر آن روی زمین قرار گرفته است و سر دیگر در آلفا قنطورس، 4ly دورتر است. اینجا روی زمین انتهای میله آزاد است، روی آلفا قنطورس زنگی در انتهای میله وجود دارد. حالا اگر انتهای ما را مستقیم در جهت AC حرکت دهید، آیا زنگ آنجا فورا به صدا در می آید؟ یا کندتر/همان سرعت نور خواهد بود. اگر آن را در مقیاس کوچک در نظر بگیرم، به عنوان مثال حرکت یک میله فولادی با یک زنگ در انتهای آن، نمی توانم تصور کنم که تاخیری وجود داشته باشد، اما البته سرعت نور حد است، بنابراین چه چیزی می تواند باعث تاخیر شود. ? ممنون از توضیح طرح من: http://imageshack.us/photo/my-images/221/steelrod.png/ | اگر یک میله فولادی از اینجا به آلفا قنطورس بسازید و آن را حرکت دهید، آیا حرکت فوراً در آنجا ظاهر می شود؟ |
108836 | اگر نور بی نهایت سریع بود، می توانستیم یک سیگنال نوری از زمین به سیاره بفرستیم. اما من در این فکر بودم که آیا ما یک طناب کاملاً غیر الاستیک به اندازه فاصله زمین و سیاره دور ساخته ایم؟ آیا کسی که طناب را از روی زمین می کشد می تواند سیگنالی فوری به شخصی که انتهای طناب را در سیاره دور دست دارد ارسال کند؟ آیا سمت طناب در سیاره دیگر دقیقاً در همان لحظه سمت طناب روی زمین حرکت می کند؟ البته باید از عوامل آشکاری که این وسیله ارتباطی را غیرممکن می کند چشم پوشی کرد -_- | فوراً سیگنالی از زمین به سیاره ای میلیارد سال نوری بفرستید |
16701 | عنوان واقعاً همه چیز را می گوید. چرا زنجیره چرخش XX یک مدل فرمیون آزاد (غیر تعاملی) است و زنجیره XXZ نه؟ آیا درست است که $\sum_l a_l^\dagger a_{l+1}$ تعاملی بین فرمیون ها نیست زیرا در یک سایت یک فرمیون ایجاد می کند و در سایت دیگر آن را از بین می برد؟ اما چرا $\sum_l a_l^\dagger a_l a_{l+1}^\dagger a_{l+1}$ یک اصطلاح تعاملی است؟ چیزی شبیه \begin{معادله} H_1 = -\sum_l (J+(-1)^lK) ( \sigma_l^x \sigma_{l+1}^x +\sigma_l^y \sigma_{l+1}^y ) \end{equation} یک مدل فرمیون آزاد؟ اگر نه، چرا که نه؟ **ویرایش** من شهرت کافی برای تعیین جایزه ندارم، اما اگر کسی می تواند به این سوال پاسخ دهد، بسیار ممنون می شوم! **ویرایش 2** کسی هست؟ | مدل فرمیون آزاد چیست؟ |
134680 | یک تاپ بدون ریسندگی را در نظر بگیرید. اگر یک بالا کاملا عمودی باشد و سطح مشترک بین پایه آن و زمین کاملاً صاف باشد، باید در تعادل (ناپایدار) بماند. یعنی سقوط می کند اگر قسمت بالا علاوه بر اینکه کاملا عمودی است، در حال چرخش نیز باشد چطور؟ آیا این وضعیت با وضعیت قبلی تفاوت دارد؟ | فرفره کاملا عمودی |
126379 | من در مورد نحوه اتصال این ایده ها گیر کرده ام که دو ذره نیمه چرخشی باید یک تابع موج ضد متقارن تشکیل دهند. آیا دلیلی وجود دارد که چگونه می توان نشان داد که دو ذره یک نیمه چرخش باید تابع موج ضد متقارن تشکیل دهند؟ \begin{align} \Psi(x_1,x_2) = \Psi_1(x_2) \Psi_2(x_1) \- \Psi_2(x_1) \Psi_1(x_2) \end{align} این در واقع ثابت میکند که نیم ذرات چرخشی باید رعایت کنند اصل طرد پاولی، زیرا اگر دو فرمیون در یک حالت باشند، تابع موج برابر خواهد بود. صفر | چگونه می توان نشان داد که دو ذره یک نیمه اسپین باید تابع موج ضد متقارن تشکیل دهند؟ |
105603 | منابع میگویند که همترازی میدان مغناطیسی یک آهنربای میلهای ثابت میماند حتی اگر آن را به دو یا چند قطعه برش دهیم. بر اساس این، لبه های برش باید با یکدیگر جذب شوند. وقتی امتحان کردم برعکس کار می کرد. چرا اینطور است | وقتی میدان آهنربایی میله ای شکسته شود چه اتفاقی می افتد؟ |
26742 | هر زمان که در فیزیک دبیرستان محاسبات مربوط به گرانش را انجام میدادم، یا از نوع سناریوی «سقوط یک توپ به زمین» بود، یا اندازهگیری اساسی جاذبه گرانشی بین دو سیارهنما. فکر میکنم اخیراً جایی خواندهام که تغییرات گرانشی «فوراً در سراسر جهان منعکس نمیشوند، بلکه با سرعت نور منتشر میشوند» تا حدودی مانند امواج در حوضچه در حال انبساط. آیا این حقیقت دارد؟ آیا شواهد تجربی برای تایید یا رد این موضوع وجود دارد؟ مبنای نظری آن چیست؟ | آیا گرانش با سرعت نور حرکت می کند؟ |
68746 | می دانم که این غیرممکن است اما فقط می خواهم بدانم کجا اشتباه کردم. پیشنهاد من این است: بگذارید تصور کنیم که یک منبع نور و یک کلید داریم که یک سال نوری با ما فاصله دارند. بنابراین یک سال نور طول می کشد تا به ما برسد. اگر یک میله خیلی بلند داشتیم که دست من را به سوئیچ وصل می کرد. وقتی میله را کمی فاصله می گیرم به سوئیچ می رسم. بنابراین زمان مورد نیاز برای بستن سوئیچ کمتر از زمان ساخته شده توسط نور است. درست است؟ آیا می توانم سرعت نور را از این طریق بشکنم؟ | آیا می توانیم سرعت نور را بشکنیم؟ |
134446 | آزمایش فکری: تصور کنید خورشید ناگهان ناپدید شد. بیایید بگوییم چگونه به لبه جهان قابل مشاهده منتقل شده است. تأثیرات آن بر فضا-زمان چه خواهد بود؟ (1) نسبیت عام (به طور خاص) در مورد ناپدید شدن جرم از بخشی از فضا-زمان مورد تجزیه و تحلیل چه می گوید؟ من پیش بینی می کنم که فضا مانند فنر در نوسان است. تعامل با خود (با فرض اینکه جرم کروی است و باعث نمی شود که نیرویی به فضا در هر جهتی وارد شود)، تا زمانی که به دلیل تداخل و بهار بودن اولیه فضا از بین برود. اما نمی دانم، من من متخصص GR نیستم (2) آیا کسی می تواند بگوید که اگر برعکس اتفاق بیفتد، (توده ای ناگهان ظاهر شود) چه اتفاقی می افتد؟ | سوال مفهوم جاذبه |
112666 | زمین را در نظر بگیرید، و یک توپ بولینگ در 186000 مایل (1 ثانیه نوری) بالای آن قرار دارد. هنگامی که توپ رها می شود، شروع به سقوط عمودی به سمت پایین به سمت زمین می کند. حال در نظر بگیرید که زمین با سرعت 1000 مایل در ثانیه به طرفین حرکت می کند. درست زمانی که زمین مستقیماً از زیر آن عبور می کند، توپ بولینگ آزاد می شود. آیا توپ الف) دوباره به صورت عمودی سقوط می کند، یا ب) آیا به سمت جایی می افتد که زمین 1 ثانیه قبل از آن بوده است؟ گرانش که با سرعت نور منتشر می شود، پاسخ ب) را پیشنهاد می کند، اما از آنجایی که بیشتر ماده در جهان با سرعت بسیار بالا در حال حرکت است و مدارهای سیاره ای دایره ای شکل هستند، فکر می کنم پاسخ این است: | سرعت / جهت گرانش برای یک منبع متحرک |
46139 | من امیدوار بودم که کسی بتواند دلیل اساسی تری را به من بدهد که ما به عنوان بخش زمانی تابع موج کوانتومی تابع $e^{-i\omega t}$ و نه $e^{+i\omega t}$ را در نظر بگیریم؟ واضح است که $e^{-i\omega t}$ معادله شرودینگر وابسته به زمان را حل می کند در حالی که $e^{+i\omega t}$ حل نمی کند. با این حال، معادله شرودینگر، زمانی که برای اولین بار توسعه یافت، صرفاً یک فرضیه بود. این فیزیک جدید بود و به این ترتیب، نمیتوانست از کارهای قبلی استخراج شود. از این رو، چرا شرودینگر و معاصرانش $e^{-i\omega t}$ را انتخاب کردند و بنابراین، چرا یک پادذره با تابع موج وابستگی زمانی $e^{+i\omega t}$ با سفر زمان به عقب یا منفی مطابقت دارد. انرژی؟ | بخش زمانی تابع موج کوانتومی |
11543 | من متعجبم که فیزیک برای توضیح چگونگی چسبیدن دو جسم خنثی و شیمیایی غیر فعال چیست؟ من می دانم که با استفاده از فرمالیسم واندروالس، می توانیم نیروهای الکترودینامیکی بدن خنثی را درمان کنیم و با نیروهای جذابی که اجسام را به هم می کشند، برسیم. حالا، هنگامی که اشیاء با هم لمس میشوند (مثلاً یک کنسول مکانیکی در حسگر MEMS مانند آنچه در آیفون استفاده میشود)، چه اتفاقی برای نیروها میافتد؟ پاسخ کمی یا تخمینی در مورد اینکه نیروی جاذبه برای موارد ساده چقدر قوی است، بسیار قدردانی خواهد شد. در پاسخ به نظر آنا: اجازه دهید در نظر بگیریم که در خلاء برای سطوح فوق العاده صاف، بدون بار الکتریکی باقیمانده و سطوح کاملاً شیمیایی تثبیت شده (به عنوان مثال، کریستال های سیلیکونی با پیوندهای سطحی تثبیت شده) چه اتفاقی می افتد. | وقتی دو سطح صاف با هم برخورد می کنند چه اتفاقی می افتد؟ |
130322 | من این سوال را اینجا می نویسم زیرا در درک قانون آستانه ویگنر در Photodetachment و Photoionization مشکل دارم. قانون آستانه ویگنر توسط: $\sigma$=$E^{L+1/2}$ ارائه میشود. که در آن $\sigma$ مقطع فوتو جدا شدن است، E انرژی جنبشی الکترون جدا شده از آنیون، و L تکانه زاویه ای الکترون جدا شده است. من سوالات زیر را دارم: آستانه در این قانون چقدر است؟ برای اینکه این قانون آستانه معتبر باشد، آیا انرژی باید بالاتر یا پایین تر از آستانه باشد؟ جایی که ادبیات می گوید نزدیک آستانه، آیا این به معنای بالاتر یا پایین تر از آستانه است - و تا کجا؟ من قانون آستانه را برای جداشدگی نوری پیدا کردم، اما نتوانستم قانون آستانه ای برای فوتیونیزاسیون پیدا کنم. آیا قانون آستانه ای برای فوتیونیزاسیون وجود دارد؟ مشخص شده است که الکترون پرتاب شده و هسته خنثی (در مورد جداشدگی نوری) دارای پتانسیل مؤثری هستند که مجموع پتانسیل برهمکنش و یک پتانسیل گریز از مرکز است: $Veff$=$V(r) + h/2mr^2 [l(l+1)]$. آیا این پتانسیل گریز از مرکز (ترم دوم) هنوز در مورد فوتیونیزاسیون معتبر است؟ PS: اگر کسی می تواند یک کتاب درسی یا هر مرجع دیگری را پیشنهاد کند، با داشتن اشتقاق و جزئیات در مورد قانون ویگنر در سطح بنیادی (مقطع تحصیلات تکمیلی تا بتوانم اصول اولیه را به خوبی درک کنم)، خوب است. | قانون آستانه ویگنر در فوتو جداسازی و فوتیونیزاسیون |
102106 | بسیاری بر این باورند که هیچ چیز نمی تواند سریعتر از سرعت نور حرکت کند، حتی اطلاعات. شخصاً فکر می کنم از نظر تئوری اطلاعات می تواند. این آزمایش خیالی زیر را در نظر بگیرید: تصور کنید ما در سیارهای زندگی میکنیم که به اندازه کافی بزرگ است که مثلاً برجی با ارتفاع 10 ثانیه نوری ساخته شود. ما یک آونگ را در نزدیکی سطح سیاره با استفاده از یک سیم بلند نازک در بالای برج آویزان می کنیم. اگر شخصی در بالای برج سیم را قطع کند، آونگ فوراً روی زمین می افتد. در این مورد می توان گفت که اطلاعات یکی سیم را قطع می کند مسافت 10 ثانیه نوری را در کمترین زمان طی می کند. از آنجایی که شخصی روی سطح فقط می تواند عمل قطع سیم را 10 ثانیه بعد ببیند، آیا می توانیم استنباط کنیم که اطلاعات سریعتر از نور حرکت می کند؟ | آیا اطلاعات می توانند سریعتر از سرعت نور حرکت کنند؟ |
51646 | > **موضوع تکراری:** > سرعت گرانش > آیا گرانش با سرعت نور حرکت می کند؟ تصور کنید یک جرم بزرگ $m_1$ (به عنوان مثال یک ستاره) در فاصله 1 سال نوری از ما وجود دارد. نسبت به ما ثابت و ثابت است و برای مدت طولانی، بسیار بیشتر از یک سال، در جای خود بوده است. جرم کوچکی $m_2$ (مثلاً یک پروتون) به تازگی در فاصله 1 سال نوری از $m_1$ به صورت محلی ایجاد شده است. چقدر طول می کشد تا $m_2$ کشش گرانشی m_1$ را احساس کند، و چگونه می توان این را با نظریه گرانش مجازی-گرانش توضیح داد؟ برخی از پاسخهای ممکن که من میتوانم تصور کنم: الف) بلافاصله $m_2$ با گراویتونهای مجازی ارسال شده توسط $m_1$، یک سال پیش تعامل میکند. ب) 1 سال این مدت طول می کشد تا گراویتون های مجازی تازه راه اندازی شده از $m_1$ به $m_2$ برسند و بالعکس قبل از اینکه تاثیری روی هر جرم c)2 سال احساس شود. باید تبادل اطلاعات / گراویتون های مجازی بین $m_1$ و $m_2$ وجود داشته باشد و این حداقل زمانی است که ممکن است طول بکشد. د) هیچ یک از موارد فوق | زمان صرف شده برای گرانش یک جسم دور برای تعامل با یک ذره تازه ایجاد شده؟ |
80599 | از نظر تئوری با طول جسم مشاهده شده (بگذارید یک خط 5 متری باشد) چه اتفاقی می افتد که با سرعتی بیشتر از سرعت نور در مسیر مستقیم حرکت می کند؟ | انقباض طول به صورت $v>c$ |
30497 | > **تکراری احتمالی:** > آیا با استفاده از > یک قطب صلب امکان انتقال اطلاعات سریعتر از نور وجود دارد؟ فرض کنید یک میله بلند یا رشته ای وجود دارد که دو نقطه را که با فاصله چند سال نوری از هم جدا شده اند به هم وصل می کند. چند سال نور طول می کشد تا سفر کند، اما با یک کشیدن یا فشار ساده سیم یا میله می توانیم تاریخ را در قالب دودویی انتقال دهیم، نظر شما چیست؟ | در اینجا راهی برای انتقال داده ها سریعتر از سرعت نور وجود دارد |
40968 | > **تکراری احتمالی:** > سرعت گرانش زمان زیادی طول می کشد تا یک سیگنال رادیویی به سیاره مریخ برود. اگر نوع خاصی از رادیو بسازیم که بتواند تغییرات جزئی گرانش را از یک جسم در حال سقوط تشخیص دهد، چه میشود. به عنوان مثال، ماهواره ای در مدار زمین. آن ماهواره دستگاهی داشت که به آن اجازه می داد تغییرات کوچکی در میدان گرانش خود ایجاد کند. آشکارساز در مدار مریخ می تواند این تغییرات را تشخیص داده و آن را به سیگنال ارتباطی تبدیل کند. آیا این دو دستگاه می توانند با استفاده از گرانش فوراً با یکدیگر ارتباط برقرار کنند؟ آیا با ارائه یک پیوند ارتباطی بیدرنگ بین زمین و مریخ وجود دارد؟ | آیا تغییرات گرانش فوراً در فواصل مسافتی حرکت می کند یا محدود به سرعت نور؟ |
88029 | من در حال ساخت یک هولوگرام خراشیده هستم و علاقه مندم که باید خطوط منحنی بسازیم تا یک تصویر سه بعدی داشته باشیم. | چرا هولوگرام های سه بعدی به خطوط منحنی نیاز دارند؟ |
5982 | آیا کاربردهای شناخته شده ای از مدل سازی با فراکتال های الاستیک در کاربردهای فیزیکی فعلی وجود دارد؟ (مخصوصاً در مورد شباهت خود کاربرد دارد) | کاربردهای فیزیکی فعلی فراکتال های الاستیک |
66632 | تصور کنید که یک سال نوری با یک کلید حساس به فوتون (حساس به نور) فاصله دارید. بنابراین واضح است که نور یک سال طول می کشد تا به سوئیچ برسد. حالا من یک تخته یک سال نوری دارم. من به سادگی تخته را به سمت سوئیچ نشانه می برم و آن را فشار می دهم. اکنون من فقط کاری را انجام دادم که نور آن 1 سال طول می کشد تا در عرض چند ثانیه انجام شود. حال سوال این است که آیا من قوانین فیزیک را زیر پا گذاشته ام؟ لطفاً پاسخی مانند نمی توان یک تخته را به این بلندی ساخت ندهید. فقط در مورد آن فکر کنید. حتی من در حال حاضر به این سوال فکر می کنم. | آیا یک تخته رانده شده می تواند نور را شکست دهد و قوانین فیزیک را زیر پا بگذارد؟ |
131102 | **** **چرا یک آهنربای میلهای شکسته شده از بین، پس از اتصال دوباره دفع میشود، حتی اگر قطبها مخالف هم باشند، یعنی شمال و جنوب.** | آهنربا میله شکسته دفع می کند؟ |
80590 | من در مورد این شعاری که شان کارول در وبلاگش استفاده کرده سوالی دارم: > _در حقیقت فقط اتم و خلأ._ میشه توضیح بدید این جمله یعنی چی؟ تعبیر من این است که جمله معنا ندارد زیرا در فیزیک اتم چند معانی دارد، در مورد باطل هم همینطور است. این کلمات آنقدر معانی دارند که بدون صلاحیت استفاده می شوند، هیچ معنایی ندارند. کلمه حقیقت نیز یک کلمه بدنام بارگذاری شده و تعریف نشده است. آیا منظور او حقیقت مطلق است (که در فیزیک جایی ندارد) یا از آن به صورت عامیانه استفاده می کند، نمی دانیم. بیایید فرض کنیم که او از اتم به معنای واحد کاملاً غیرقابل تقسیم و باطل به معنای فضای کاملاً خالی که حاوی چیزی جز اتم ها نیست استفاده می کند. این دیدگاه پوچ است زیرا «خلاء» را همزمان به «تهی بودن» و «خالی نبودن» تعریف می کند. اما در کنار آن، اگر در حقیقت چیزی جز اتم و خلأ وجود ندارد، آیا شان کارول وجود میدان ها را انکار می کند؟ در اینجا چند معنی است که فیزیکدانان به خلأ می دهند (جستجوی عناوینی در arxiv حاوی خلأ): خلأ صلب، خلأ نسبیتی، میدان مغناطیسی در حفره ها، حفره های خالی، حفره نانو، پویایی خلأ و غیره. بنابراین، در فیزیک، باطل می تواند به معنای هر چیزی جز «باطل» باشد. پس «در حقیقت فقط اتم و باطل» به چه معناست؟ آیا واقعاً چنین معنای عمیقی دارد که به عنوان شعار یک وبلاگ درج شود؟ | در حقیقت، فقط اتم ها و خلأ |
12016 | اگر مجموعه ای از تلسکوپ ها را یکی پس از دیگری به هم متصل کنیم، آیا بزرگنمایی حاصل چند برابر می شود؟ همچنین آیا چنین ابزاری برای ساخت تلسکوپ هایی با بزرگنمایی شگفت انگیز امکان پذیر است؟ | ضرب بزرگنمایی با استفاده از آرایه های تلسکوپ؟ |
1787 | نسبیت عام می گوید که فضازمان یک $M$ 4 چندگانه لورنتسی است که متریک آن معادلات میدان انیشتین را برآورده می کند. من دو سوال دارم: 1. معادلات انیشتین چه محدودیت های توپولوژیکی را روی منیفولد اعمال می کنند. به عنوان مثال، وجود متریک لورنتس مستلزم برخی چیزهای توپولوژیکی است، مانند ناپدید شدن مشخصه اویلر. 2. آیا آزمایش هایی انجام می شود یا حتی آزمایش های فرضی که بتواند اطلاعاتی در مورد توپولوژی بدهد؟ به عنوان مثال آیا گروهی از دانشجویان فارغ التحصیل وجود دارند که در تلاشند حلقه هایی را برای کشف گروه بنیادی کیهان ایجاد کنند؟ | درباره ساختار توپولوژیکی فضازمان چه می دانیم؟ |
45448 | به طور کلاسیک، سیاهچاله ها می توانند ادغام شوند و تبدیل به یک سیاهچاله منفرد با سطح افق بیشتر از مجموع هر دو جزء ادغام شده شوند. آیا از نظر ترمودینامیکی / آماری امکان تقسیم یک سیاهچاله در چندین سیاهچاله وجود دارد؟ اگر مجموع مساحتهای حاصل از سیاهچالهها از مساحت سیاهچاله اصلی بیشتر شود، به نظر میرسد که از نظر آماری انتقال مطلوبی باشد، تنها با این واقعیت که حالتی با آنتروپی بزرگتر از حالت اولیه است. | آیا راهی برای شکافتن سیاهچاله وجود دارد؟ |
74029 | دو نفر، $A$ و $B$، هر کدام یک سر یک میله جامد طولانی را در دست دارند. اکنون شخص $A$ میله را به یک طرف فشار می دهد. **سوال**: آیا درست است که اطلاعاتی که میله رانده شده است با سرعت نور به انتهای دیگر منتقل شود در حالی که فشار واقعی با سرعت صوت در میله حرکت می کند؟ به عنوان مثال، اگر میله دارای طول $ ct $ باشد، آیا شخص $B$ فشار را در زمان $t$ یا $ct/v$ احساس می کند؟ ($c$ سرعت انتشار امواج EM در این آزمایش است و $v$ سرعت صوت در میله است.) | فشار در یک میله صلب با سرعت صوت یا سرعت نور حرکت می کند |
46131 | درک اینکه آیا یک بال که در یک جریان بالقوه قرار می گیرد یا نه، با فرض اینکه ویسکوزیته و اصطکاک با بال وجود نداشته باشد، باعث بالا رفتن می شود یا خیر، مشکل دارم. من چندین نسخه متناقض (برای من) از آنچه در این مورد اتفاق می افتد دیده ام، به ویژه: * در Landau - Lifshitz، جلد 6، §11 نشان داده شده است که بردار نیرو بر هر جسمی در یک جریان پتانسیل صفر است (یعنی. نه بالابر و نه کشش وجود دارد). ریاضیات پشت این اشتقاق بالاتر از درک من است، بنابراین نمی توانم واقعاً دنبال کنم که چگونه این نشان داده می شود و چه فرضیاتی در طول مسیر انجام می شود. * مقاله ویکیپدیا در مورد پارادوکس d'Alambert بیان میکند که جسمی که در یک جریان بالقوه است، کشش را تجربه نمیکند. از طرف دیگر مقاله چیزی در مورد نیروهای بالابر نمی گوید و نسخه آلمانی به صراحت بیان می کند که برای نیروهای بالابر اعمال نمی شود. * به نظر می رسد یک توضیح رایج برای بالابر ایجاد شده توسط بال ها این است که شکل نامتقارن آن باعث افزایش سرعت جریان در بالای بال و پایین تر شدن جریان در زیر می شود. با توجه به معادله برنولی که منجر به اختلاف فشار و در نتیجه نیرو می شود. راستش من این توضیح را کاملاً درک نمی کنم زیرا نمی دانم سرعت های مختلف قرار است از کجا ناشی شوند (بدون اصطکاک و بنابراین بدون گردش ناشی از تلاطم های پشت بال). بنابراین اکنون در تعجبم که آیا بالها در سیالات غیرقابل چرخش، نامرغوب و تراکم ناپذیر بالابر دارند یا خیر. | آیا بال در جریان پتانسیل بالابر دارد؟ |
60790 | در نظر بگیرید که ناگهان خورشید ناپدید می شود. چه اتفاقی برای حرکت سیاره ای خواهد افتاد آیا بلافاصله پس از ناپدید شدن خورشید به حرکت در مسیر بیضوی ادامه می دهد یا در مماس بر مدار حرکت می کند یا تا مدتی پس از ناپدید شدن خورشید یا موارد دیگر در مدار بیضی حرکت می کند؟ اگه هست لطفا توضیح بدید... | فاجعه خورشیدی |
16705 | در حین نوشتن این پاسخ ها: Hypercharge برای U(1) در مدل SU(2)xU(1) و آیا بیانیه مختصر اما کاملی از مدل استاندارد وجود دارد؟ ، به ذهنم رسید که پیش بینی یکسان سازی برای جورجی-گلاشو بر قابلیت عادی سازی مجدد در مقیاس بالا متکی است، اگر یک جفت SU(5) غیرقابل عادی سازی بین میدان SU(5) هیگزینگ و میدان گیج دارید، می توانید کوپلینگ های سه زیر گروه متفاوت است به طور کلی، پس از شکستن، می توانید بسته به جزئیات Higgsing، با اجازه دادن به شرایط غیرقابل عادی سازی با مرتبه به اندازه کافی، کوپلینگ های مختلفی برای SU(2)، SU(3) و U(1) ایجاد کنید. اگر هیگز را به روشی طبیعی انجام میدهید، با استفاده از میدان تانسوری SU(5) (اسکالر فضازمان) با انتظار (a,a,b,b,b)، عبارتی به شکل $tr(\phi GG)$ که در آن G میدان گیج SU(5) است که به عنوان یک ماتریس SU(5) ضد هرمیت در نظر گرفته می شود، تصحیح جفت SU(3) را ارائه می دهد که به صورت (b-a)/M است، جایی که M برابر است. رشته بالاتر یا مقیاس پلانک. با توجه به اینکه مقیاس رشته می تواند تا $10^{17}GeV$ باشد، در حالی که مقیاس GUT می تواند تا $10^{16}GeV$ باشد، بسته به جزئیات ماده کم انرژی و فشرده سازی انرژی بالا، واضح است که خرابی کوپلینگ ها نمی تواند 10٪ باشد؟ سوال: با توجه به اینکه مقیاس GUT به اندازه کافی به مقیاس پلانک نزدیک است که قابلیت عادی سازی مجدد دقیق نیست، خطاهای طبیعی دقیق در یکسان سازی جفت چیست؟ ### ویرایش: شفاف سازی Lubos Motl پاسخی داد که اصل مطلب را از دست داد، بنابراین من توضیح دقیق تری از سوال ارائه خواهم داد. سوال این است: چقدر بد است که یکپارچگی ثابت در مقیاس GUT فقط به دلیل عدم عادی سازی مجدد و نادیده گرفتن دویدن، شکست می خورد. هنگامی که یک گروه گیج بزرگ به یک گروه گیج کوچکتر تقسیم می شود، تانسور قدرت میدان برای گروه گیج بزرگ در 1$\ بیش از g^2$ ضرب می شود و به تانسورهای قدرت میدان برای گروه های گیج کوچکتر تجزیه می شود. همچنین در 1/g^2 ضرب می شود تا جفت ها یکسان باشند (در مقیاس یکسان سازی --- دویدن را فراموش کنید --- این یک سوال کلاسیک است). اما شما یک VEV اسکالر دارید که در حال شکستن است. معمولاً اسکالرها نمی توانند با فیلدهای گیج تعامل داشته باشند تا کوپلینگ را تغییر دهند --- کوپلینگ غیر دینامیکی است. اما دلیل این امر، عادی سازی مجدد است--- شما نمی توانید یک برهمکنش مشتق گیج-اسکالر اسکالر-اسکالر قابل عادی سازی مجدد داشته باشید. اما عادیسازی مجدد را نادیده بگیرید و فرض کنید یک عبارت اضافی در لاگرانژی شکل وجود دارد (شاخصهای فضا-زمان آشکار در F سرکوب میشوند) $$ A \mathrm{tr}(H F F) $$ جایی که F تانسور قدرت میدان است. $F^{\mu\nu}$ برای SU(5)، A یک ثابت جفت کننده ابعاد جرم معکوس است، و H یک SU(5) الحاقی است. اسکالر، که به هیگز SU(5) عمل می کند، که VEV آن در برخی از سنج ها دیاگ(a,a,b,b,b) است. میدان H تحت چرخشهای SU(2) دو جزء بالا ثابت است (زیرا H VEV $\delta^a_b$ در بلوک دو در دو بالایی است و این یک تانسور ثابت SU(2) است) ، چرخش SU(3) 3 مؤلفه پایینی (زیرا H VEV $\delta$ در بلوک پایینی 3 در 3 است) و هر فاز مورب چرخش ها، از جمله چرخش های U(1) که هیپرشارژ جورجی-گلاشو را تشکیل می دهند. بنابراین این VEV SU(5) را به گروه سنج مدل استاندارد می شکند. حال، اگر قدرت میدان F را به شدت میدان SU(2) $W$ و قدرت میدان SU(3) $G$ تجزیه کنید، عبارت غیرقابل عادی سازی بالا به $$ A a \mathrm{tr}(W^) تجزیه می شود. 2) + A b \mathrm{tr}(G^2) $$ به طوری که VEV اسکالر ثابت جفت دو گروه سنج را در تجزیه توسط Higgsing، و این در مقیاس GUT اتفاق می افتد، بدون توجه به هر دویدن. این عبارت غیرعادیناپذیر با گیج اسکالار علاوه بر عبارت جنبشی معمولی است، بنابراین عمل W و G کامل $$ ({1\بیش از 4g^2} + Aa) \mathrm{tr}(W^2) + است. ({1\بیش از 4g^2} + A ب) \mathrm{tr}(G^2) $$ ثابت های جفت فقط از زمان شکست مطابقت ندارند. تفاوت در کوپلینگ مربع متقابل آنها در مقیاس GUT $$ 4A(a-b) $$ است اکنون A سفارش ${1\over M_\mathrm{PL}}$ است و $(a-b)$ سفارش $M_\ است. mathrm{GUT}$، بنابراین یک سفارش $M_\mathrm{GUT}\over M_\mathrm{PL}$ تفاوت بین ثابتهای جفت از قبل در مقیاس GUT، قبل از هر دویدن. من میدانم که اصطلاحی مانند این در محاسبات در حال اجرا نادیده گرفته میشود، زیرا اینها فقط در تئوریهای انرژی کم قابل عادیسازی مجدد هستند. در اصلاحات حلقه بالاتر، یا در هیچ اصلاح آستانه ای گنجانده نشده است، و برای محاسبه آن به یک پس زمینه رشته کامل (و تکنیک های عددی در پس زمینه رشته) نیاز است. سؤال این است که آیا این اصطلاح معمولاً کوچک است یا اینکه معمولاً به اندازه کافی بزرگ است که استدلالهای علیه جورجی-گلاشو را از شکست در یکپارچگی طرح کند. ### ویرایش: شفاف سازی بیشتر، یکسان سازی متکی بر ثابت جفت شدن یک زیر گروه با ثابت جفت شدن گروه بزرگ است. دلیل آن این است که عبارت جنبشی $FF$ به اصطلاحات جنبشی زیرگروه تقسیم می شود. اما این بستگی به عادی سازی مجدد دارد. اگر برهمکنشهای FF اسکالر _nonrenormalizable_ داشته باشید، برابری جفتهای زیرگروه را شکستهاید. این اصطلاحات می توانند ب | اصلاحات غیرقابل عادی سازی برای یکسان سازی GUT |
100013 | در فیزیک کلاسیک، اگر زمان معکوس شود، انرژی تغییر علامت نمی دهد. به عنوان مثال در فرمول انرژی جنبشی: $$E = \frac{1}{2}m v^2$$ اگر زمان را معکوس کنید، سرعت $v$ به $-v$ تغییر می کند اما $E$ ثابت می ماند. . در مکانیک کوانتومی چه اتفاقی می افتد؟ در QM یک فرمول دارد: $$E = h \nu = \frac{h}{\Delta t} $$ اگر $\Delta t$ به $-\Delta t$ تغییر کند، در QM انرژی باید علامت تغییر کند اگر زمان برعکس شده است چرا بین کلاسیک و QM تفاوت وجود دارد؟ | آیا با معکوس شدن زمان، علامت تغییر انرژی وجود دارد؟ |
114798 | همانطور که مشخص است، نیروی گرانش بین دو جرم به فاصله فضایی بین آنها بستگی دارد. بنابراین، حتی در فواصل بسیار زیاد، توده ها نیروهای مساوی و متضاد بر یکدیگر اعمال می کنند. میدانم که نظریههای ما نیاز به این دارند (برای استخراج چیزهایی مانند سرعت فرار، که نیروی را در r = $\infty$ صفر مینامد (با استفاده از حدی که فاصله به بینهایت نزدیک میشود))، اما جهان بسیار وسیع و پیچیده است (با تعداد غیرقابل تصور جرم). با وجود تودههای بسیار زیاد در فضا، به نظر میرسد که این میتواند تفاوت بزرگی ایجاد کند (در فاصلهای زیاد، مانند دخالت نسبیت خاص در مغناطیس). همچنین بگوییم که یک ابرنواختر در فاصله 400 سال نوری از زمین وجود دارد. نظریه مستقل زمان بیان می کند که ما باید فوراً متوجه تفاوت در نیروهای خالص وارد شده بر روی ما شویم، اما این بدان معناست که اطلاعات سریعتر از نور حرکت می کنند، درست است؟ نکته اصلی من این است: آیا این کاملاً ضروری است که هنوز نیرویی بی نهایت دور وجود داشته باشد؟ آیا اگر بخواهیم آن را در چیزی شبیه به یک سال نوری قطع کنیم، هنوز کار می کند؟ ***** (این نکته اصلی من است) آیا دسترسی نامتناهی نیروی گرانش ربطی به داربست جهان به عنوان یک کل دارد؟ | پیامدهای قانون مربع معکوس با فواصل زیاد (گرانش). (علاوه بر این، آیا سرعت نور شکسته شده است)؟ |
120121 | من دو وزن دارم که وزن یکی ده برابر دیگری است. من باید راهی برای ساختن یک سیستم قرقره ای پیدا کنم که بتواند جرم سنگین تر را با یک کوچکتر بلند کند. من به دلیل اصطکاک دوست دارم از کمترین قرقره ممکن استفاده کنم، اما فکر می کنم به هر حال طناب هم دچار همین مشکل می شود. من این را پیدا کردم: http://science.howstuffworks.com/transport/engines- equipment/pulley.htm اما نمی توانم بفهمم چگونه ادامه دهم. من می خواهم از یک سیستم 5\6 قرقره شروع کنم و یک سیستم معقول بسازم. من معتقدم که استرس می تواند ناچیز باشد. آیا کسی می تواند نشان دهد که چگونه می توان با اضافه کردن قرقره و کاهش نیروی مورد نیاز، قرقره به قرقره، این مشکلات را پشت سر گذاشت و سپس با افزودن قرقره یا اشکال پیچیده تر، تعداد آنها را کاهش داد؟ با تشکر ویرایش: شاید اضافه کردن چند خرپا در میان قرقره ها، می تواند مزیتی داشته باشد؟ | وزنه را با سیستم قرقره بلند کنید |
21122 | > **تکراری احتمالی:** > آیا امکان انتقال اطلاعات سریعتر از نور وجود دارد؟ منظورم این است که با استفاده از یک چوب جامد کامل به اندازه کافی طولانی و حرکت دادن آن به جلو و عقب می توانم اطلاعات را سریعتر از نور ارسال کنم؟ آیا می توانید یک چوب جامد را تصور کنید که به اندازه کافی بلند باشد تا به ماه برسد و از آن برای برقراری ارتباط با قاعده ماه استفاده کند. آیا اطلاعات سریعتر از نور خواهد بود؟ دلیل نظری غیر از دلایل فنی برای غیرممکن بودن این قواعد چیست؟ ما باید حکم کنیم که یک جامد غیرکشسان کامل وجود دارد؟ | اگر یک چوب جامد بلند را جابجا کنم، آیا می توانم سریعتر از نور پیام ارسال کنم؟ |
80442 | همه ما می دانیم که زمین به دلیل نیروی گرانشی خورشید به دور خورشید می چرخد. همچنین می دانیم که فقط 8 دقیقه طول می کشد تا نور خورشید به زمین برسد. حال اجازه دهید فرضاً بگوییم که اگر خورشید ناگهان خاموش شود (یا ناپدید شود)، آیا زمین تا 8 دقیقه بعد (معادل زمانی که نور برای رسیدن از خورشید به زمین صرف می کند) هیچ اثری از آن را تجربه نمی کند؟ یعنی آیا زمین تا 8 دقیقه بعد از ناپدید شدن خورشید همچنان به چرخش خود (به دلیل نیروی مرکزگرا) ادامه می دهد و سپس از مدار چرخشی خود (به دلیل گریز از مرکز) پرتاب می شود یا بلافاصله در لحظه ناپدید شدن خورشید به بیرون پرتاب می شود. (یعنی نه بعد از 8 دقیقه)؟ | اثر نیرویی که توسط گرانش وارد می شود چقدر سریعتر است؟ |
88392 | حتی اگر سرعت حرارتی الکترون در یک رسانا نسبتاً زیاد است، سرعت حرارتی مسئول جریان جریان نیست؟ چرا این طور است؟ | الکترومغناطیس: رساناها |
116333 | تصور کنید که دو ماشین تحریر در سمت دیگر کهکشان دارید. میلههای تایپ آنها با طنابهایی به هم متصل میشوند (تا حداکثر کشیده شده)، بنابراین هر چیزی که تایپ کنید فوراً در ماشین تحریر دوم ظاهر میشود. آیا جملات اطلاعاتی هستند؟ اگر چنین است، چرا اطلاعات را سریعتر از نور ارسال نمی کنید؟ اگر نه، حداقل میپرسم که آیا چنین انتقالی واقعاً فوری است یا خیر.  خیلی ممنون. | اطلاعات سریعتر از نور؟ |
12736 | > **موضوع تکراری:** > سرعت گرانش من واقعاً در فیزیک نوب هستم، پس ببخشید اگر این سوال واقعا احمقانه است. امروز در یک گفتگوی معمولی ادعا کردم که اگر خورشید فوراً ناپدید می شد، ما به هر نحوی آن را زودتر از 8 دقیقه (یعنی فاصله زمین تا خورشید در دقیقه نوری) احساس می کردیم. دوستم گفت که از نظر نوری حق با من است، اما ما فوراً تغییر گرانش را احساس می کردیم. من استدلال کردم که گرانش سریعتر از نور گسترش نمی یابد. آیا من درست می گویم یا او درست می گوید؟ پیشاپیش متشکرم و باز هم بابت نوب سئو متاسفم :) | آیا جاذبه فورا گسترش می یابد؟ |
46553 | > **تکراری احتمالی:** > آیا با استفاده از > یک قطب صلب امکان انتقال اطلاعات سریعتر از نور وجود دارد؟ در یکی از قسمتهای QI آنها این سوال را پرسیدند: الکترونها با چه سرعتی در حول جریان الکتریکی حرکت میکنند. پاسخ (کم و بیش) بسیار آهسته است، با این توضیح که این الکترون ها نیستند که سریع حرکت می کنند، بلکه نیرو است (فکر می کنم). آنها آن را به فشار دادن یک سر لوله طولانی از تیله ها و مشاهده سرعت افتادن یکی از سر دیگر تشبیه کردند. این باعث شد در مورد لوله فکر کنم. من متوجه شدم که این لوله نمی تواند به نیرویی اجازه دهد که فوراً در لوله منتشر شود زیرا سرعت آن از سرعت نور بیشتر است، بنابراین سوال من این است که چرا که نه؟ * * * **TL;DR;** چرا وقتی نیرویی به تیله در انتهای دیگر وارد می شود، یک تیله بلافاصله از لوله بلند پر از تیله های لمس کننده خارج نمی شود؟ | چرا هل دادن توپ ها در یک لوله حرکت را سریعتر از SoL منتشر نمی کند؟ |
69839 | مثال. دو جسم با جرم های m1 و m2 بین آنها یک سال نور فاصله دارند. وقتی یک جسم به طور ناگهانی ناپدید می شود، چه اتفاقی برای نیروی جاذبه بین دو بدن می افتد؟ آیا نیرو در همان زمان ناپدید می شود یا نیرو به مدت یک سال بر جسم دوم اثر می گذارد؟ | سرعت فعل و انفعالات گرانشی چقدر است؟ |
55731 | ما می دانیم که جاذبه به طور مداوم بر ما اثر می گذارد. اما بیایید فرض کنیم که به تنهایی در فضا به دور از هر چیزی آویزان هستیم تا موقعیت ما را تحت تأثیر قرار دهد. و ناگهان یک سیاره غول پیکر در چند میلیون کیلومتری ما ظاهر می شود، سپس ما نیروی گرانشی آن را روی بدن خود احساس خواهیم کرد. اما میخواستم بدانم آیا فوراً کار میکند یا مدتی طول میکشد تا تأثیر بگذارد، درست مثل نور که مدتی طول میکشد تا به ما برسد؟ | چقدر زمان می برد تا تاثیر بگذارد؟ |
46793 | بگویید من یک موتور بخار 1 کیلوواتی را به گرمای بخار آپارتمانم قلاب می کنم و 1 کیلووات برق (موتور 1 کیلووات مکانیکی است نه 1 کیلووات حرارتی) از آن تولید می کنم، بنابراین نیازی به پرداخت ConEd ندارم. این بدان معناست که من با همان مقدار بخار 1 کیلووات قدرت گرمایش کمتری دریافت می کنم. آیا گرمایشگاه صاحبخانه 1 کیلو وات بیشتر نیاز دارد تا اتاق من در همان دما بماند؟ | دزدی گرما، یا نه؟ |
23466 | > **تکراری احتمالی:** > آیا امکان انتقال اطلاعات سریعتر از نور وجود دارد؟ من از بچگی به این موضوع فکر می کردم. می دانم که دقیقاً امکان پذیر نیست، اما هنوز هم من را آزار می دهد. من یک سیم بسیار بلند را به شما میدهم، و ما موافقیم که کشیدن طولانی یعنی 1، دو یدک کش کوتاه به معنای 0 است، سپس شما به سمت کهکشان حرکت میکنید، چند سال نوری از من فاصله دارد. من با کشیدن سیم به شما اطلاعات می دهم. با یک سیم واقعاً سفت، نمی توانستم سریعتر از سرعت نور با شما صحبت کنم؟ | ارسال اطلاعات از طریق سیم -- به صورت مکانیکی |
12011 | من سعی میکنم قضیه پوسته نیوتن (سوم) را بفهمم http://en.wikipedia.org/wiki/Shell_theorem اما این در مورد کرهای با چگالی ثابت صدق میکند. این چگونه برای کره با چگالی متغیر، به عنوان مثال، یک توپ گازی که توسط گرانش به هم متصل شده است، فرموله می شود؟ در واقع، این مستلزم یک سوال دیگر است: چگالی توپ گازی که توسط گرانش محدود شده است چگونه با شعاع کاهش می یابد؟ **ویرایش ** همانطور که DMCKEE اشاره کرد شما نمی توانید مشکل را با نادیده گرفتن ترمودینامیک پاسخ دهید، بنابراین من این شرط را حذف کردم. | مشکل پوسته چگالی غیر خطی |
119309 |  ما می خواهیم $\vec{E}$ را در فاصله $r$ از مرکز $O$ یک کروی محاسبه کنیم سیستم مختصات قطبی بگذارید نقطه روی سطح گاوسی که می خواهیم $\vec{E}$ را در آن محاسبه کنیم $P=P(r, \theta, \phi)$ باشد. با اعمال قانون گاوس، $$ \oint_s \vec{E}(r, \theta, \phi) \cdot \hat{n}(r, \theta, \phi) \, ds = \oint_s E(r, \theta, \phi)\, ds = \iiint E(r, \theta, \phi)\, r^2 \sin\theta \, d\theta \, d\phi = \frac{Q_{enc}}{\epsilon_0}.$$ در این مرحله از کجا بدانم که $E$ فقط به $r$ بستگی دارد. یعنی $E=E(r)$؟ **آیا می توان یک دلیل ریاضی داد که $E=E(r)$؟** | قانون گاوس برای یک کره جامد با بار یکنواخت |
64676 | تبدیل متعارف نسبیتی چیست؟ من به همه اطلاعات در مورد آن نیاز دارم. آیا کسی مرجع یا مقاله ای در مورد استحاله متعارف نسبیتی می شناسد؟ به عنوان مثال، در مکانیک کلاسیک، تحت یک و تنها یک شرط، می توان گفت که یک تبدیل متعارف است و آن عبارت است از: $J\cdot M\cdot J^T= M$ که $J$ و $M$ دو ماتریس هستند. که در _گلدشتاین (نسخه سوم) - صفحه 342_ نشان داده شده است. | دگرگونی متعارف نسبیتی |
63021 | هوای 20 درجه سانتیگراد به صورت آدیاباتیک از 1 بار به 10 بار فشرده می شود، دمای آن چقدر خواهد بود؟ با $$P_1 = 1، $$ $$P_2 = 10$$ $$T_1 = 293 هزار، $$ $$T_2 = ناشناخته$$ با استفاده از $$\dfrac{P_1}{P_2}=\dfrac{T_1}{T_2 }$$ راه حل من $$\dfrac بود{1}{10}=\dfrac{293}{T_2}$$ دادن $$T_2 = 2930$$ معلم فیزیک من گفت این اشتباه است و من باید از $P_1V_1^\lambda=P_2V_2^\lambda$ استفاده کنم و سپس از $\dfrac{V_1}{V_2}=\dfrac{T_1}{T_2}$ برای پیدا کردن دما تنها مشکلی که اکنون دارم این است که $V_1 = V_2 = ناشناخته$ که باعث می شود فکر کنم او ممکن است فراموش کرده باشد آن اطلاعات را به سوال اضافه کند. من می خواهم بدانم آیا راهی برای حل این مشکل وجود دارد (من پاسخ را فقط یک نقطه در جهت درست نمی خواهم). پیشاپیش متشکرم | قوانین گاز و فرآیند آدیاباتیک |
9258 | در سناریوی شکست MSUGRA، ذره توقف معمولاً در انرژی های قابل دسترسی در LHC ظاهر می شود. فرض بر این است که سایر سفرمیونها، بهویژه شرکای بالا، پایین، عجیب و جذاب از نظر جرمی منحط و همچنین سنگینتر از استاپ هستند. چیزی مشابه برای stau صادق است. چرا نسل سوم در MSUGRA متفاوت است (مثل دو نسل اول منحط نیست)، و چرا سلسله مراتب توده وارونه است. بخش مدل استاندارد (نسل سوم ذرات سبک تر)؟ (من حدس میزنم که این ویژگیها لزوماً مختص MSUGRA نیستند، اما ممکن است برای مدلهای عمومیتر نیز اعمال شوند.) | چرا سوپرپارن های نسل سوم سبک تر از دیگر سفرمیون ها در MSUGRA هستند؟ |
46130 | متوسط بادکنک مهمانی پر از هلیوم چقدر بالابر تولید می کند؟ (بدون احتساب موارد اضافی مانند رشته روبان) | متوسط بادکنک مهمانی پر از هلیوم لاتکس چقدر بالابر تولید می کند؟ |
120125 | می دانیم که در مدار LC ولتاژ دو سر خازن با ولتاژ دو سوی سلف (EMF القا شده در آن) برابر است. این یک نتیجه مستقیم از KVL (قاعده حلقه کرچف) است که در مدار اعمال می شود. اما آیا می توانیم از KVL در چنین مدارهایی استفاده کنیم، جایی که چیزهایی مانند خازن و سلف داریم که بر ولتاژ و جریان تأثیر می گذارد؟ به عنوان مثال، در مدار با باتری و خازن، KVL نمی تواند اعمال شود. در واقع، ولتاژها و جریان به صورت مجانبی به مقادیر پیشبینیشده توسط KVL با شارژ خازن نزدیک میشوند. به طور مشابه، در حین استخراج وابستگی زمانی جریان در یک مدار ac با بار خازنی، استدلال معمولاً به شرح زیر است: ولتاژ منبع = ولتاژ در خازن $$V_{cap}(t) = V_0\sin(\omega t)$$$$Q_{cap} = CV_{cap}(t)$$ $$i = \frac{d(CV_{cap}(t))}{dt} = C\frac{d(V_0\sin(\omega t))}{dt} = CV_0\omega\cos(\omega t)$$ بنابراین نتیجه می گیریم که جریان و emf با $\pi/2$ تغییر فاز داده اند. اما اگر در چنین مدارهایی از KVL استفاده کنیم ایرادی ندارد؟ | استفاده از قانون حلقه در هنگام شارژ مدارها |
80592 | اثبات انرژی پتانسیل گرانشی کاری که توسط گرانش در رساندن جرم از بی نهایت به فاصله $r$ بین جرم ها انجام می شود. وقتی از فرمول ادغام استفاده می کنیم و به پاسخ می رسیم، $-GMm/r$ را دریافت می کنیم که حد پایین را به عنوان بی نهایت و بالاتر را به عنوان $r$ می گیرد. اما این کار باید مثبت باشد زیرا نیرو و جابجایی در یک جهت هستند. لطفا توضیح دهید. اگر مدرک من اشتباه بود، پس هر مدرک رضایتبخش دیگری را برای GPE بگویید. | علائم اثبات انرژی پتانسیل گرانشی (GPE) |
46792 | من یک سوال در مورد نیروهای جزر و مدی در سمت دور جسمی دارم که جاذبه گرانشی را از جسم دیگری تجربه می کند. فرض کنید دو جسم کروی $A$ و $B$ داریم که مرکز آنها $D$ از هم فاصله دارند، و دارای شعاع $R_{A}$ و $R_{B}$، بسیار کوچکتر از $D$ هستند. نیروی گرانش یک قانون در $1/فاصله^{2}$ دارد. در خط $AB$، جرم $m$ در نقطه $B$ نزدیکترین به $A$ کشش به سمت مرکز $A$ با قدر $Km/(R_{B}-D)^{ 2}$، و دورترین نقطه از $A$ کششی به بزرگی $Km/(R_{B}+D)^{2}$ را تجربه میکند. توجه داشته باشید که من جهت نیرو را در آن نقطه دوم ذکر نکردم. به نظر می رسد که مراکز جرم همه در یک طرف آن نقطه قرار دارند، نیرو باید به سمت مرکز $A$ در خط $AB$ باشد. با این حال، برآمدگی جزر و مدی در این «سمت دور» نشان میدهد که نیرویی (؟) ماده را از مرکز $A$ دور میکشد. چگونه می توانیم این برآمدگی جزر و مدی در سمت دور را توضیح دهیم؟ - من به طور خاص به یک مشتق واضح با استفاده از مکانیک کلاسیک علاقه دارم. | نیروی جزر و مد در سمت دور |
9252 | در درک ضعیف من از فیزیک کوانتومی، درهم تنیدگی کوانتومی به این معنی است که ویژگیهای خاصی از یکی از دو ذره کوانتومی «درهمتنیده» میتواند منجر به تغییر در فواصل بینهایت بزرگ با تغییر خواص ذرات دیگر شود. بی توجهی به این رویداد نگران کننده که در فاصله 10 متری اتفاق می افتد. چگونه فیزیکدانان توانستهاند بدون تردید معقول نشان دهند که این میتواند در فواصل بینهایت بزرگ رخ دهد؟ به عنوان مثال: آیا آنها برخی از این آزمایشات را بین ISS و زمین انجام داده اند؟ چگونه می توانند اینقدر مطمئن باشند؟ | آیا درهم تنیدگی کوانتومی نشان داده شده است که می تواند در فواصل بی نهایت اتفاق بیفتد؟ |
53738 | من سعی می کنم مراحل معادله را دنبال کنم. 2.60 از کتاب مذکور. چیزی که من نمی توانم بفهمم این است که چگونه متغیرهای ادغام را همانطور که بیان می کنند از 'k' به 'E' تغییر دهم. معادله $$\int \frac{d\textbf{k}}{4\pi^3} F(\epsilon(\textbf{k})) = \int_0^\infty \frac{k^2 dk} است. {\pi^2} F(\epsilon(k)) = \int_{-\infty}^\infty d\epsilon \، g(\epsilon) F(\epsilon)$$ من می توانم اولین تبدیل را دنبال کنم (چرا $\textbf{k}$ ناگهان $k$؟)، $$\int\frac{1}{4\pi^3} k^2 F (\epsilon(k)) \, dk \int_0^\pi \sin \theta \, d\theta \int_0^{2\pi} d\phi = \int_0^\infty \frac{k^2 dk}{\pi^2} F(\epsilon(k))$$ اما آنچه در مرحله دوم اتفاق می افتد برای من نامشخص است. در کتاب میگوید: «اغلب از این واقعیت استفاده میکنیم که انتگرال تنها از طریق انرژی الکترونیکی $\epsilon = \hbar^2k^2/2m$،... به $\textbf{k}$ وابسته است، اما من من مطمئن نیستم که چگونه از این استفاده می شود. آیا کسی می تواند این را به من گوشزد کند؟ | معادله فیزیک حالت جامد اشکرافت مرمین 2.60ff |
106718 | برای مشاهده تصویر کلیک کنید قبل از شروع، میخواهم بگویم که این تکراری نیست «آیا با استفاده از یک قطب صلب، اطلاعات سریعتر از نور منتقل میشود؟» نیست، زیرا نقطه A یک جسم واقعی نیست، ممکن است A از سرعت نور تجاوز کند. **_توجه کنید که من قبلاً اثر خمشی را در نظر گرفتهام و تصمیم گرفتهام که اگر عرض میلهها به اندازه کافی کوچک باشد، میتوان با قیچی طوری رفتار کرد که انگار خم نشده است_**. به عبارت دیگر، زمانی که آنها نازک هستند، آنگاه حرکت در یک منطقه کوچک در اطراف نقطه O از معادله تبعیت می کند. فرض کنید یک قیچی داریم که توسط دو میله با عرض یکسان l تشکیل شده است. آنها را به هم نزدیکتر کنید، در طی این فرآیند، معادله (#):$$v=-\frac l4\frac{cos\frac{\theta}2}{sin^2\frac{\theta}2 را داریم. }\omega$$، که در آن v سرعت A است، \تتا زاویه بین BC و BA همانطور که در تصویر نشان داده شده است. همچنین یک تابع دلخواه از زمان t است، یا $\theta=\theta(t)$. $\omega$ سرعت زاویهای $\theta$ است، بنابراین $\omega=\frac d{dt}\theta(t)$. در اینجا مشتق شده است: 1\. یک خط عمودی به L از A رسم کنید که با L در C قطع می شود. 1. از آنجایی که $sin\theta=\frac{AC}{AB}$, $$AB=\frac{AC}{sin{\theta}}$ $. 2. از آنجایی که $cos\frac{\theta}2=\frac{AO}{AB}$, $$AO=AB*cos\frac{{{\theta}}}2$$ 3. از 2 و 3 ما دارای: $$AO=\frac{cos\frac{\theta}2}{sin{\theta}}*AC$$ 4. از آنجایی که $AC=l$، معادله 4 می شود: $$AO=\frac{cos\frac{\theta}2}{sin\theta}*l$$or$$AO=\frac l{2sin\frac {\theta}2}$$ 5. هر طرف را متمایز کنید با توجه به t، و $\frac d{dt}AO$ را با v نشان دهید، معادله (#): $$v=-\frac l4\frac{cos\frac{\theta}2}{sin^2\frac{\theta}2}\omega$$ باز هم، ما فقط به یک ناحیه کوچک در اطراف نقطه O نگاه می کنیم که در آن معادله ما رعایت می شود. اکنون، در هر زمان $t_0$، $\theta$ و $\omega$ مستقل از یکدیگر هستند، بنابراین $\omega$ یک متغیر آزاد است. در t=0، مقدار $\omega$ را واقعا بزرگ و ثابت قرار می دهیم، به طوری که سرعت لحظه ای A بزرگتر از حتی سرعت نور باشد. بعداً، چون ضریب $\frac{cos \frac{\theta}2}{sin^2 \frac {\theta}2}$ در معادله (#) بسیار بزرگ است وقتی $\theta$ نزدیک به 0 باشد، و از آنجایی که $\omega$ بزرگ منجر به $\theta$ کوچک در یک دوره زمانی کوتاه می شود، سرعت A با این عامل افزایش می یابد. بنابراین به طور کلی، $\omega$ یک ثابت بزرگ است، l یک ثابت است، تنها عامل تغییر افزایش است. بنابراین سرعت A افزایش می یابد. در همین حال، ما یک پرتو نور ساطع می کنیم. A در یک حرکت ابر نوری است. و A ابتدا به یک آشکارساز می رسد و باعث می شود که میله ها به آشکارساز برخورد کنند و فرمان را به دستگاه ارسال کند. سپس پرتو نور دیرتر می آید، بنابراین دیرتر تشخیص داده می شود. توجه کنید که در اینجا دوباره آشکارساز را به اندازه کافی نزدیک به نقطه O قرار می دهیم تا معادله ما معتبر باشد. نکته: ممکن است کسی استدلال کند که ما مطمئن نیستیم که A بتواند به سرعتی بالاتر از سرعت نور دست یابد. بنابراین فرض کنید در t=0، نیرو از قبل بر ناحیه اطراف نقطه O تأثیر گذاشته است، و اکنون در حال حرکت بیشتر است. از آنجایی که فرمول ما در t=0 و دوره زمانی بعد معتبر است، بیایید آن را اعمال کنیم و $l=0.001m تنظیم کنیم، c=3*10^8m/s،{\theta}_0=\frac{\pi}3$. سپس آنها را وصل کنید، $$\omega=-3.461*10^{11}rad/s $$ دریافت میکنیم. اکنون میخواهیم سرعت آن را در $t=1*10^{-12}s$ بدانیم، و ما v=6.89062*10^8m/s$، سریعتر از نور دریافت میکنیم. بر اساس نسبیت، این باید تلفات را نقض کند، و بنابراین هرگز نمی تواند اتفاق بیفتد. این پارادوکس با کدام مکانیسم حل می شود؟ من اثر خمشی را در نظر گرفتم و به این نتیجه رسیدم که تا زمانی که عرض میلهها به اندازه کافی کوچک باشد، میتوان با قیچی طوری رفتار کرد که انگار خم نمیشود. | پارادوکس قیچی: آیا می توانیم اطلاعات را سریعتر از نور منتقل کنیم؟ |
119860 | در تقدم ژیروسکوپی چرخ دوچرخه کلاسیک، با استفاده از سیستم مختصات دست راست xyz و قانون چرخش دست راست، مانند  محور X است. در جهت طولی (محور اسپین) محور z در جهت شتاب گرانش (به سمت پایین) با استفاده از معادله اویلر،  آیا من حق دارم که اثر ژیروسکوپی را به این صورت درک کنم: نیروی نگهدارنده ریسمان روی چرخ، گشتاوری را در اطراف چرخ ایجاد می کند که باعث ایجاد چرخ می شود. داشتن یک تمایل طبیعی به سمت پایین. با این حال، هنگامی که چرخش چرخ در محور x وجود دارد، آن گشتاور نیرویی که باعث سقوط چرخ میشود، در واقع یک گشتاور حاصل از آن در محور Y ایجاد میکند و در نتیجه چرخ حول محور Y میچرخد. به دلیل این چرخش در محور Y، همراه با چرخش در محور x، یک اثر تقدم ثانویه گشتاور ایجاد میکند که از افتادن چرخ به پایین جلوگیری میکند. آیا درک من از تقدم درست است؟ چرخ این جهت تقدم را به دلیل چرخش ورودی (محور x) چرخ ایجاد می کند. اگر چرخش معکوس شود، جهت تقدم معکوس خواهد شد. آیا این هم فکر درستی است؟ برای چرخ دوچرخه، ممان اینرسی در چرخش (محور x) بزرگتر از ممان اینرسی در جهت y و z است. حال سوال من این است که بر اساس معادله اویلر، اگر ممان اینرسی برعکس باشد، چه اتفاقی می افتد؟ به عنوان مثال، به جای چرخ دوچرخه، اگر از یک میله بلند استفاده کنیم که ممان اینرسی در جهت y و z بزرگتر از جهت x باشد، چه اتفاقی می افتد؟ آیا جهت تقدم نیز معکوس خواهد شد؟ | تغییر جهت حرکت ژیروسکوپی با تغییر ممان اینرسی |
52464 | اگر یک سدان 4 دری x مقدار پا طول میکشد تا از سرعت 65 مایل در ساعت به 45 مایل در ساعت (و نمیدانم چند فوت است) در یک جاده مستقیم خشک، چند فوت طول میکشد تا یک کامیون بزرگ ماک حمل کند. یک بار کامل مایع، که به احتمال زیاد دو برابر سنگین تر است، از 65 به 45 کاهش می یابد؟ همچنین با کاهش سرعت کامیون به سمت راست حرکت می کند. به دلیل اینکه مایع موجود در مخزن به سمت جلو و سمت راست فشار میآورد، آیا این تأثیری روی میزان خوب حرکت کامیون خواهد داشت یا به طور طبیعی به سمت راست میکشد؟ | فاصله توقف |
End of preview. Expand
in Data Studio
CQADupstackPhysicsRetrieval-Fa
Task category | t2t |
Domains | Web |
Reference | https://huggingface.co/datasets/MCINext/cqadupstack-physics-fa |
How to evaluate on this task
You can evaluate an embedding model on this dataset using the following code:
import mteb
task = mteb.get_tasks(["CQADupstackPhysicsRetrieval-Fa"])
evaluator = mteb.MTEB(task)
model = mteb.get_model(YOUR_MODEL)
evaluator.run(model)
To learn more about how to run models on mteb
task check out the GitHub repitory.
Citation
If you use this dataset, please cite the dataset as well as mteb, as this dataset likely includes additional processing as a part of the MMTEB Contribution.
@article{enevoldsen2025mmtebmassivemultilingualtext,
title={MMTEB: Massive Multilingual Text Embedding Benchmark},
author={Kenneth Enevoldsen and Isaac Chung and Imene Kerboua and Márton Kardos and Ashwin Mathur and David Stap and Jay Gala and Wissam Siblini and Dominik Krzemiński and Genta Indra Winata and Saba Sturua and Saiteja Utpala and Mathieu Ciancone and Marion Schaeffer and Gabriel Sequeira and Diganta Misra and Shreeya Dhakal and Jonathan Rystrøm and Roman Solomatin and Ömer Çağatan and Akash Kundu and Martin Bernstorff and Shitao Xiao and Akshita Sukhlecha and Bhavish Pahwa and Rafał Poświata and Kranthi Kiran GV and Shawon Ashraf and Daniel Auras and Björn Plüster and Jan Philipp Harries and Loïc Magne and Isabelle Mohr and Mariya Hendriksen and Dawei Zhu and Hippolyte Gisserot-Boukhlef and Tom Aarsen and Jan Kostkan and Konrad Wojtasik and Taemin Lee and Marek Šuppa and Crystina Zhang and Roberta Rocca and Mohammed Hamdy and Andrianos Michail and John Yang and Manuel Faysse and Aleksei Vatolin and Nandan Thakur and Manan Dey and Dipam Vasani and Pranjal Chitale and Simone Tedeschi and Nguyen Tai and Artem Snegirev and Michael Günther and Mengzhou Xia and Weijia Shi and Xing Han Lù and Jordan Clive and Gayatri Krishnakumar and Anna Maksimova and Silvan Wehrli and Maria Tikhonova and Henil Panchal and Aleksandr Abramov and Malte Ostendorff and Zheng Liu and Simon Clematide and Lester James Miranda and Alena Fenogenova and Guangyu Song and Ruqiya Bin Safi and Wen-Ding Li and Alessia Borghini and Federico Cassano and Hongjin Su and Jimmy Lin and Howard Yen and Lasse Hansen and Sara Hooker and Chenghao Xiao and Vaibhav Adlakha and Orion Weller and Siva Reddy and Niklas Muennighoff},
publisher = {arXiv},
journal={arXiv preprint arXiv:2502.13595},
year={2025},
url={https://arxiv.org/abs/2502.13595},
doi = {10.48550/arXiv.2502.13595},
}
@article{muennighoff2022mteb,
author = {Muennighoff, Niklas and Tazi, Nouamane and Magne, Lo{\"\i}c and Reimers, Nils},
title = {MTEB: Massive Text Embedding Benchmark},
publisher = {arXiv},
journal={arXiv preprint arXiv:2210.07316},
year = {2022}
url = {https://arxiv.org/abs/2210.07316},
doi = {10.48550/ARXIV.2210.07316},
}
Dataset Statistics
Dataset Statistics
The following code contains the descriptive statistics from the task. These can also be obtained using:
import mteb
task = mteb.get_task("CQADupstackPhysicsRetrieval-Fa")
desc_stats = task.metadata.descriptive_stats
{
"test": {
"num_samples": 39347,
"number_of_characters": 27772886,
"num_documents": 38316,
"min_document_length": 0,
"average_document_length": 723.60877962209,
"max_document_length": 5053,
"unique_documents": 38316,
"num_queries": 1031,
"min_query_length": 9,
"average_query_length": 45.67604267701261,
"max_query_length": 158,
"unique_queries": 1039,
"none_queries": 8,
"num_relevant_docs": 1933,
"min_relevant_docs_per_query": 1,
"average_relevant_docs_per_query": 1.8604427333974976,
"max_relevant_docs_per_query": 72,
"unique_relevant_docs": 1933,
"num_instructions": null,
"min_instruction_length": null,
"average_instruction_length": null,
"max_instruction_length": null,
"unique_instructions": null,
"num_top_ranked": null,
"min_top_ranked_per_query": null,
"average_top_ranked_per_query": null,
"max_top_ranked_per_query": null
}
}
This dataset card was automatically generated using MTEB
- Downloads last month
- 35